جدول جو
جدول جو

معنی تب و لرز - جستجوی لغت در جدول جو

تب و لرز
(تَ بُ لَ)
تبی که همراه لرز است. تب توأم با لرز. رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ سُ لَ)
خوف و هراس. اضطراب و بیم: با هزار ترس و لرز آن شب را در مقابل گلولۀ توپ دشمن صبح کردیم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ رُ فِ)
به چابکی. به چالاکی. به تندی. بی فاصله. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ)
مخفف تب لرزه. بعضی از بیماریهای تب دار که در آنها صعود درجۀ حرارت سریعو شدید است و با لرز همراه میباشند. مکانیسم این لرز را چنین بیان میکنند که در نتیجۀ مسمومیت، سطح حرارت در مرکز عصبی تنظیم حرارتی ناگهان بالا میرود و حال آنکه در این هنگام تغییری در میزان حرارت خون و درجۀ حرارت محیطی بدن پیدا نشده است. این وضع که شبیه به پایین آمدن درجۀ حرارت خون است تولید لرز مینماید. (از فیزیولوژی کاتوزیان ج 2 ص 245) :
آفتاب از کفش به تب لرز است
کانجم جود فتح باب کند.
خاقانی.
رجوع به تب لرزه و تب و دیگر ترکیب های آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تب لرز
تصویر تب لرز
مالاریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبولرز
تصویر تبولرز
آنفولانزا
فرهنگ واژه فارسی سره